لویه جرگه گزینه بهتر برای حل منازعات، یا استراتیژی و تدبیر!
غلام علی صارم
افغانستان کشوریست که بیش از چهار دهه به اینطرف گرفتار ناامنی و بحران است . جنگهای خانمانسوز داخلی، مداخلات نامشروع و تجاوز های مسلحانه از خارج تمام زیرساخت های اقتصادی و فرهنگی آنرا از بین برده است .
بحران های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و… این کشور را در پرتگاه سقوط رسانیده است ، بحرانهای که همه از طرف تعدادی از کشور های که میخواهند از این موقعیت سودی داشته باشند دامن زده میشود. زمانی اگر میگفتیم که بحران افغانستان یک جنگ داخلی و یا حداکثریک بحران منطقه ای است ، اینک با صراحت باید بگوییم که این بحران و نا امنی به یک معضل بین المللی تبدیل گردیده است .
اینرا هم نباید نادیده انگاشت که تعدادی از کشور های جهان با کمال خلوص به این کشور کمک کردند و اکثرأ کمک های شان تاهنوز هم جریان دارد . اما با تاسف که بدلایل مختلف و بنا بر عدم مدیریت و استراتیژی سالم از این کمک ها استفاده ای که باید میشد نشد، زیرا توجهی که درکمک رسانی صورت گرفت، واقعیت های عینی جامعه افغانستان در نظر گرفته نشدو متاسفانه برای ایجاد حکومت داری خوب عملا کاری صورت نگرفت و گمان کردند که افغانستان کشوریست که اینک از بحران عبور کرده درحالیکه بحران افغانستان همچون آتش زیر خاکستر کاملا آماده گستر ش بود و چنانچه عملا میبینیم که امروز چنان گسترش یافته و همه به این باور رسیده اند که افغانستان ممکن در نقطه قرار گیرد که بیست سال قبل قرار داشت. سخنان نماینده امریکا آقای خلیلزاد هم که « صلح با طالب به معنی پایان جنگ در افغانستان نیست» حکایت از همین دغدغه دارد.
مهم ترین فاکتوری که افغانستان را هر روز بسوی بحران شدیدتر میبرد عدم امنیت و تشدید جنگ های است که عامل آن را دنیا همه میدانند اما متاسفانه اقدام اساسی در این مورد نگردیده است .
گزینه مهم دیگر که میتواند به این همه بحران و جنگ های جاری نقطه پایان بگذارد همانااقدام و درایت خود افغان ها و لویه جرگه عنعنوی خود شان است . تاریخ نشان میدهد که بار بار وقتی افغانستان گرفتار بحران گردیده همین جرگه ها بوده که کشور را از سقوط و گرفتاری نجات بخشیده است .
با صراحت میگوییم که جرگه حاضر که تحت عنوان” لویه جرگه مشورتی صلح ” دایر گردید ه است که بحران های متعدد افغانستان را تهدید به سقوط میکند. این جرگه اگر بنا باشد به بحران های کشور نقطه پایان بگذارد باید برمبنای که امروز حکومت و مردم به آن متعهد هستند استوار میبود، قانون اساسی وثیقه ملی کشور است و یکی از مواردی که محل نزاع با مخالفین است همین است که آنها قانون اساسی را قبول ندارند اما جناح دولت بر حفظ آن و دستاورد های که در پرتو آن داشته تاکید می نماید .
باید اذعان داشت که همین قانون اساسی که امروز از آن به عنوان یک دستاورد حمایت میشود ، لویه جرگه را از حالت عنعنوی بیرون نموده و شکل قانونی به آن داده است تا فیصله هایش دارای ضمانت اجرایی بوده و از حالتی که فیصله هایش فیصله های اخلاقی و بدور از ضمانت اجرایی بود بیرون گرددو روی همین حساب بود که در ماده یکصدوچهارده آن اعضای لویه جرگه را با صراحت بیان داشته، که این جرگه کاملا در مغایرت با آن قرار دارد. ازطرفی عملا به مشاهده میرسد که اعضای جرگه قسمی تعیین گردیده اند که همه اشتراک کنندگان جرگه قبلی و اکثرآ بلی گوی و از یک جناح بودند و تعدادی که مخالف بودند یا خفته شدند و یا خارج گردیدند و یاهم خارج شدند.
متاسفانه در روز نخست جرگه شاهد برخورد بسیار زشت و غیر انسانی و غیر دموکراتیک یک خانم از کارکنان ارگ در برابر یک وکیل پارلمان بودیم .
گرچه جناب رئیس جمهور در بیانیه ای که در روز پایانی ارائه کردند بقول معروف این وضعیت را ماست مالی کردند و وعده بررسی عدل و قضایی را دادند با آنهم دیده شود چه میشود.
باوجود این همه مشکلات اگر درپی صلحی تامین شود گمان نمی کنم که خستگی مفرط از جنگ برای مردم افغانستان روحیه اعتراض و مخالفت با آن را باقی بگذارد.
جرگه مشخصا برای رهایی چهار صد نفرزندانی طالبان بود که جرایم شان قتل، اختطاف، قاچاق مواد مخدر و تعدادی که در لیست سیاه کشور های طرفدار امریکا درج است ، جرایمی که رئیس جمهور صلاحیت عفو آنها را طبق قانون کشور ندارد.
عده ای از داخل و خارج این جرگه و رهایی زندانیان طالبان را خوشبینانه نگریسته و همانطوریکه گفته می شود تنها راه آغاز مذاکره بین الافغانی دانسته و نقطه آغاز ختم جنگ و بحران حاکم در کشور میدانند و اما بعضی ها از جمله خلیلزاد نماینده امریکا که قبلا گفته صلح با طالبان به معنی ختم جنگ در افغانستان نیست .
ازطرفی باید متذکر شد که فیصله های این جرگه هم یک فیصله اخلاق بدون ضمانت اجرایی میباشد زیرا طبق قانون اساسی کشور این لویه جرگه نبوده و قانونیت ندارد.
اما دل بدگمان ما هم میگوید که طالبان ممکن در پی این خواست شان که برآورده شد شاید مذاکراتی را که ظاهرا مذاکرات بین الافغانی گفته میشود را در جایی که تعیین شده با هیآ ت دولت آغاز نمایند و در این مذاکرات به باورما طالبان آنچه را به عنوان خط سرخ خود بیان خواهند کرد موضوع امارت اسلامی خواهد بود و طرف مقابل یعنی دولت نظام جمهوریت و قانون اساسی را مطرح خواهند نمود که نهایتا بحث و مذاکره بهم خورد تنور جنگ دوباره گرم خواهد شد و با بردی که طالبان داشته و پنجهزار نیروی جنگی شان که در بند حکومت بود اینک دوباره به صف طالبان پیویسته و جبهه شانرا تقویت می بخشند.
به نظر ما نه جرگه و نه هم مذاکرات بین الافغانی راه حل بحران افغانستان است بلکه برای حل این معضل با ید تدبیر دیگرسنجیده و دست به تهیه و تدوین استراتیژی دیگر زد.
سخن ما در این ارتباط اینست که باید مشکل از ریشه حل شود یعنی کشور های که علاقه مند به حل بحران افغانستان هستند پاکستان را از مداخله در امور افغانستان باز داشته و مراکز تربیه تروریسم را که امریکا یکایک آنرا میداند و می فهمد که در کدام ناحیه این کشوراست ، به حل این مشکل قدم بگذارند . در یک کلام خلاصه می کنیم: تا زمانیکه مشکل با پاکستان حل نشده بحران در افغانستان حل نخواهد شد . البته با توجه به اینکه کشورهای دیگر مثل روسیه ، چین و ایران نیز اطمینان حاصل نمایند که از افغانستان تعرضی به منافع ایشان صورت نمی گیرد.
ریاست فرهنگی حزب حرکت اسلامی متحد افغانستان